اصلاحطلبان: واداده و در کسب و کار امیدزدایی
اصلاحطلبان انتقاد از قدرت را تعطیل کردهاند
چنانکه از مواضع اکثر اصلاحطلبان مذهبی (قبلا) توسعهگرا و سایتهای اینترنتی آنها بر میآید موضع آنان پس از روی کار آمدن دولت روحانی سکوت و رضایت در برابر وضعیت سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در داخل کشور است؛ گویی حکومت به نفع آنها تغییر کرده است و نه دولت.
بخش قابل توجهی از اصلاحطلبان در دوران خاتمی و پس از آن مطیع کامل خامنهای بودند اما گروههایی نیز بودند که از نهادهای انتصابی و قدرت بیحد و حصر آنها انتقاد میکردند. تنها صدای انتقادی از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبههی مشارکت به گوش میرسید و امروز اعضای این دو سازمان نیز سکوت پیشه کردهاند.
دبیر کل سابق حزب مشارکت و عضو فعلی شورای مرکزی آن این موضع را به صراحت اعلام کرده است: «امروز اصلاحطلبان از هیچکس طلب ندارند، هیچ ادعایی ندارند و حتی در شرایط کنونی که بخشی از حقوق اولیه آنها هم گرفته شده، باز راضی هستند.» (محمد رضا خاتمی، اعتماد، ۱۰ آذر ۱۳۹۲)
بهزاد نبوی از اعضای پرنفوذ سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز همین موضع را به بیانی دیگر اعلام کرده است: «الان موقع سر و صدا کردن ما اصلاحطلبان نیست. باید آرام باشیم و حرف بیهوده نزنیم. این را به همه دوستان گفتهام. به اندازه کافی آدم عاقل در میان این راستیها هست که حواسشان به امور باشد به ویژه بعد از رفتن احمدینژاد. ما اصلاحطلبان هم باید به جای زدن حرفهای تند بیخاصیت ساکت باشیم تا فضا آرام باشد و دولت کارش را انجام دهد.» (بهزاد نبوی به نقل از وبلاگ محمد حسن رنجبران، تابناک، ۱۲ آذر ۱۳۹۲)
سخنانی نیز که گاه و بیگاه از افرادی مثل مصطفی تاجزاده شنیده میشود یک صدم چیزهایی نیست که اصلاحطلبان میتوانند بگویند. آنها در باب فساد حکومت و روابط درونی ساختار قدرت و سو استفاده از قدرت و بالاخص فسادهای بیت و خامنه ای- که اطلاعات قابل توجهی دارند- کاملا ساکت هستند و چند انتقاد ملایم و پراکنده از خامنهای جای اینها را پر نمیکند.
سخنان فوق اصولا توجیه کنندهی سکوت آنها نیست چون اولا «راستیها» در دههی هفتاد و هشتاد نیز همین اعضا را داشتند و اگر قرار بود امور به آنها به واسطهی عاقل بودن واگذار شود در آن دو دهه نیز باید واگذار میشد؛ دوم این که انتقاد و حرفهای بیخاصیت دو چیز متفاوتاند و و ما امروز انتقادی از آنها نمیشنویم؛ و سوم آن که چگونه میتوان قبول کرد که یک گروه سیاسی حقوقشان نقض شود و سکوت کنند و در ازای آن بهرهای نداشته باشند؟
این سکوت را چگونه میتوان توجیه کرد؟ آیا کشور بر روی ریل درست افتاده و مشکلات حل شده است که اصلاحطلبان راضی هستند؟ دیگر فساد حاکمان و سو استفادهی آنها از قدرت به انتها رسیده؟ دمکراسی برقرار شده؟ حقوق مردم استیفا شده؟ زندانها از مخالفان خالی شده است؟ فقرا به زندگی کرامت آمیز رسیدهاند؟ سانسور و فیلترینگ و پارازیت تمام شده است؟ گشت ارشاد تعطیل شده است؟ جای دیگری باید پاسخ را پیدا کرد.
گرفتن سهم کوچکی در دولت روحانی
سهم اصلاحطلبان در دولت روحانی به مراتب کمتر از دولت هاشمی رفسنجانی است. این سهم اصولا با سهم آنها در دولت خاتمی قابل مقایسه نیست. اما همین سهم کوچک ممکن است برخی از اصلاحطلبان را راضی کرده باشد. آنها همچنین امید دارند که بعدا در دولت روحانی سهم بیشتری پیدا کنند چون همیشه دولتها به تدریج یک دست تر میشوند. اما معلوم نیست دولت روحانی به سمت اصلاحطلبان یکدست تر شود.
انطباق با شرایط سرکوب
بخشی از اصلاحطلبان برای کاهش سرکوبها و آوردن مقامات بر سر لطف جهت آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر موسوی و کروبی و رهنورد به کوتاه آمدن از مواضع گذشته و سکوت در برابر اقدامات جاری و سرکوبگرانه روی کردهاند. این کار شاید فازی دیگر از اعترافات آنها در ماههای پس از انتخابات باشد. در عین آن که قرابی را نباید محکوم کرد اما کنار آمدن قربانی با سرکوبگر نیز حد و محدودهای دارد. قربانی میتواند در برابر شرایط سکوت کند اما دیگر نمیآید بگوید که ما از حق خود گذشتیم و ارضی هستیم.
آماده کردن زمینهها برای بازگشت کامل به کاست حکومتی
کسب اعتماد خامنهای و کاست امنیتی- نظامی حافظ قدرت از طریق سکوت میتواند باز کردن مجرایی برای حضور آسانتر در انتخابات مجلس آینده باشد. اصلاحطلبان متوجه شدهاند که چندان نمیتوانند روی قدرت مردم حساب کنند و دوباره به رایزنی و چانه زنی در سطح کاست حکومتی بازگشتهاند. اما شورای نگهبان و سپاه از اصلاحطلبان، راهبردهای آنها، و اقداماتی که آنها میکنند مطلع هستند و در زمان انتخابات آنها را رد صلاحیت خواهند کرد. تجربهی مجلس ششم مطمئنا تکرار نخواهد شد.
احساس خطر برای کلیت نظام
آن دسته از اصلاحطلبان که جمهوری اسلامی و نظام تاسیس شده توسط خمینی را بخشی از هویت خود میدانند از بحرانهای اقتصادی و انزوای جمهوری اسلامی در منطقه ناشی از اقدامات دولت احمدینژاد آگاهی دارند و برای رفع این بحرانها فکر میکنند که فعلا باید سکوت کنند تا مگر آب به آسیاب دشمنان موهوم نظام نریزند. هر جا اقدامات مخالفان به سطح براندازی حکومت برسد اصلاحطلبان آز آنها فاصله میگیرند چون نمیخواهند جمهوری اسلامی آسیب ببیند.
انتظار برای مرگ خامنهای
احتمال دیگر برای سکوت اصلاحطلبان آن است که فعلا میخواهند با چراغ خاموش حرکت کنند تا با مرگ خامنهای و رهبر شدن کسی که با آنهاست دوباره مراکز کلیدی قدرت را به دست گیرند. آنها به درستی دریافتهاند که بدون داشتن رهبری نمیتوانند بدون دردسر کار سیاسی کنند و این تجربه را در دههی شصت داشتهاند. آنها نمیخواهند بیش از این توسط حکومت خامنهای تضعیف شوند. مشکل این فرض آن است که هر چه اصلاحطلبان بیشتر ساکت و واداده باشند کمتر در رهبری آیندهی کشور نقش بازی خواهند کرد. همیشه گرگهای جدید درندهتر از گرگهای قدیمی هستند.
گامی دیگر در پلههای سقوط
اصلاحطلبان اگر در دههی هفتاد قدرتی داشتند به واسطهی «میراث دوران طلایی امام» (ثروت و قدرتی که در دههی شصت کسب کرده بودند) بود و نه پایگاه اجتماعی آنان. مردمی نیز که به آنان در دههی هفتاد خورشیدی رای میدادند آنها را انتخاب بد در برابر بدتر میدانستند. آنها در دههی هشتاد نه صرفا به دلیل سرکوب حکومت بلکه به دلیل خطاهای راهبردی سیاسی خود ضعیف شده و امروز به حضیض قدرت و نفوذ اجتماعی خود رسیدهاند.
افول اصلاحطلبان مذهبی در سالهای اخیر نشان داد که نمیتوان هم با حکومت بود و هم علیه برخی از قوای آن؛ نمیتوان هم با حکومت بود و هم با مردم. انتخاب روحانی و نقشی که اصلاحطلبان در آن داشتند در واقع چرخش اصلاحطلبان به سمت نیروهای محافظه کاری مثل ناطق نوری بود. اصلاحطلبان در خرداد ۹۲ به مواضع طرف مقابل خود در خرداد ۷۶ رجوع کردند تا مواضعی را در ساخت قدرت به دست بیاورند. اما خامنهای و نزدیکانش همواره به آنها به عنوان فتنهگر خواهند نگریست در حالی که تیپهایی مثل ناطق همیشه مورد اعتماد خامنهای خواهند ماند. تفاوت است میان ناطق نوری (که از او به عنوان سر فهرست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آینده سخن گفته میشد) و بدل ناطق نوری که اصلاحطلبان میخواهند به او تبدیل شوند.
اصلاحطلبی حکومتی به معنای سهم بردن از رانتها در کنار کسب رای ناگزیر مردم است در حالی که اصلاحطلبی غیر حکومتی رانتخوار نیست؛ اصلاحطلبی به معنای اتخاذ روشهای اصلاحطلبانه برای تغییرات بنیادی است و نه بزک کردن حکومت موجود برای بردن سهمی از آن. مواضع اخیر اصلاحطلبان برای نزدیکی با حکومت گامی دیگر برای از دست دادن کسانی است که هنوز بدانان امید بسته بودند.
مجید محمدی: اصلاحطلبان انتقاد از قدرت را تعطیل کردهاند
No comments:
Post a Comment