روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف درمطلبی تحت عنوان “خامنهای نمایندگی انحصاری بامو را درایران برعهده گرفت” طی مصاحبهای با علی نوریانی نمایندگی سابق این برند درایران مطالبی را طرح کرده است که انگبزهای برای نوشتن این مکتوب ازسوی نگارنده وبا هدف افشای حقیقت ماجراگردید.
به شهادت نوشتههایم ازدوازه سال قبل تاکنون اولین فردی بودهام که مافیای اقتصادی ومالی پشت صحنه خامنهای را درخصوص این ماجرا وسایرموارد مشابه که به تمرکزچندصدمیلیارددلارسرمایه بدون حساب وکتاب دراختیاروی انجامیده افشاء کرده وبرهمین اساس نیزبارها اپوزیسیون وشخصیتهای سیاسی (ازجمله عطاالله مهاجرانی بدلیل شهادت دروغ وی درخصوص پاکدستی خامنه ای) را بدلیل نادیده گرفتن بخش مالی قدرت رهبری رامتهم به کوررنگی کرده وآنها رانواختهام . برای اثبات ادعای خود تنها توجه مخاطبین خود را به گزارشات ومقالات مربوطه در“اینجا” و“اینجا” بعنوان نمونه جلب می کنم که درآنها شرکت هولدینگ فواد ری مربوط به آستان عبدالعظیم ونمایندگیهای بیام دبلیو هدف گرفته شده است.
اما داستان فوق ازاین قراراست که نمایندگی ماشینهای بیام دبلیو درایران ازسال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۵ ( ۱۳۷۴-۱۳۵۴) دراختیاربرادران وهاب زاده بود که اموال وشرکتهای آنها پس ازانقلاب مصادره ودراختیاربنیاد مستضعفان قرارگرفت بهمین دلیل نیزعمده واردات ماشینهای این برند برای حقاظت ازشخصیتها وتشریفات وزارتخانههای رژیم ازطریق این نهاد انجام می شد.
«بام و» از نوریانی تا آستان حضرت عبدالعظیم
گفتگوی روزنامه شرق با علی نوریانی اولین وارد کننده خودرو پس از انقلاب به ایران
علی نوریانی (فرزند مرتضی نوریانی پدرصنعت چاپ ایران ومستقردرآلمان وانگلیس وآمریکا وصاحب نمایندگی موتورسیکلتهای بامو درقبل ازانقلاب) پس ازپایان جنگ ایران وعراق به ایران آمده وباآگاهی ازاینکه شرکت بامو نمایندگی لغوشده ماشینهای خود درایران را پس ازوهاب زاده به کسی ازجمله بنیاد مستضعفان اعطا نکرده است سعی درگرفتن نمایندگی انحصاری ماشینهای فوق می نماید وحتی با آوردن ماشینهای آخرین مدل بیام دبلیو جهت نمایشگاههای بین المللی باهزینه خود وبدون برخورداری ازنمایندگی علاقه خود را به گرفتن نمایندگی انحصاری آن نشان می دهد.(لازم به توضیح است که برادران وهاب زاده تا سال ۱۹۹۴ امیدواربودند که نمایندگی خودراازاحیاء وبازارماشینهای بامو را درایران داشته باشند که بدلیل عدم توفیق دررفع محکومیت خودتوسط دادگاه انقلاب موفق نشدند)
ازآنحاییکه پس ازپیروزی انقلاب تا سال ۲۰۰۴ واردات ماشین ممنوع وتنها شرکتهای می توانستند ماشین خارجی واردکنند که هم درصدی ازقطعات خودروبراساس یک جدول زمانی درایران ساخته وهم شبکه خدمات پس ازفروش آن را درکشور برقرارنمایند وازطرفی نیزبدلیل لوکس بودن این برند وفقدان قدرت خرید مردم درتمام شهرها عملا چنین امکانی وجود نداشته است لذا مذاکرات نوریانی با مقامات ایرانی وآلمانی به مدت حدود ده سال برای این امرادامه داشته و ظاهرا توافق می گردد که شبکه خدمات فوق درشش شهربزرگ ایران برقراروقطعه سازی نیزباکیفیت فنی موردتایید کارشناسان بامو صورت گیرد.
درشهریورسال ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) همزمان با برگذاری اجلاس غیرمتعهدها درتهران بحث نیازنیروی انتظامی به موتورهای اسکورت مطرح وآقای علی نوریانی که بابرخورداری ازنمایندگی انحصاری موتورسیکلتهای بیام دبلیو برای اثبات علاقه خود به کاربا نهادهای رژیم با فوریت اقدام به وارد کردن ۱۰۰ دستگاه موتورسیکلت پرقدرت بامو وتحویل آن به نیروی انتظامی می نماید (بدون دریافت قبلی وجه قرارداد، انتقال محموله به صورت ککد با هواپیمای باربری، مونتاژموتورها و آموزش افسران ناجا درمحوطه تعمیرگاه بدلیل طولانی بودن پروسه دریافت مجوزحضورکارشناسان آلمانی درپادگان نظامی ناجا)
تامین درخواستهای نیروی انتظامی ازیکسو وتلاش جهت قانع کردن مسئولین ایرانی وآلمانی برای دادن مجوز نمایندگی و واردکردن ماشینهای فوق بطورهمزمان بتدریح تاسال ۲۰۰۰ (۱۳۷۹) ادامه می یابد البته همزمان با آن نیروی انتظامی تحت فرماندهی سردارمحمدباقرقالیباف بحث تجهیزآن نیرو به خودروهای پرقدرت را مطرح وبا دو شرکت مرسدس بنزوبیام دبلیو وارد مذاکره جدی می شود ازآنجاییکه مرسدس بنزدرآن زمان فاقد نمایندگی درایران بوده است علی نوریانی با توجه به برخورداری از نمایندگی مجاز برای واردات ماشین بامو قانونا خودرا برنده مناقصه ناجا دانسته و دائما درحالیکه با فرماندهان نیروی انتظامی درتماس بوده به مدیران کمپانی بیام دبلیو درمونیخ گزارش می داده است که وی صاحب آن قرارداد خواهد شد اما پس ازمدتی ازسوی مدیریت ارشد خود درآلمان ! متوجه می شود که شرکت مرسدس بنزبرنده قرارداد فوق گردیده وهم اکنون ۴۰۰۰ هزارخودروی مرسدس بنز الگانس درحال تجهیز و بارگیری برای انتقال به تهران دربندرهامبورگ آلمان می باشند (دراین خصوص نیزپرونده فساد مالی مفصلی وجود دارد که چگونه فرماندهان ناجا با گرفتن رشوه ماشینهای فوق را با بدنه ۲۸۰ وموتورضعیف ۲۳۰ تحویل و برای وسائل اضافی مربوط به ماموریت پلیسی خودروهای فوق ازجمله بیسیمهای آنها جداگانه پول پرداخت وآنها را با زور اسلحه وبدون پرداخت حق گمرکی وارد کرده اند ونهایتا پس ازچندی نیزاین خودروها بدلیل فقدان هرگونه خدمات پس ازفروش وضعف درمشخصات فنی ازجمله سنگینی بدنه وسبکی موتورازرده خارج وبه فروش گذاشته شد.)
نهایتا علی نوریانی که با خدعه وفریب مقامات ایرانی سرخورده ودرنزد مدیران ارشد شرکت بیام دبلیوخوار شده بود تا مدتها ازنظرتجاری درکما به سرمی برد ووضعیت خوبی نداشته است اما با تغییرقوانین وآزادشدن واردات خودرو ازسال ۲۰۰۴ دوباره تصمیم می گیرد که فعالیت خودرا دراین خصوص آغازنماید ودراین رابطه تعدادی خودرو وارد وتحت عنوان نمایندگی انحصاری بیام دبلیو درایران به فروش می رساند اما ازسوی دیگرهنوزبنیاد مستضعفان ازسوی حاکمیت بدلیل مصادره اموال وهاب زاده نماینده قبلی درارگانهای دولتی شناخته شده وآن موسسه نیزتحت عنوان نیازجانبازان بربرخی ازمدلها ازجمله واردات انحصاری مدل گرانقیمت خ۶ وباپرداخت حقوق وعوارض گمرکی کمتربازار برند فوق رابا اخلال مواجه می کنند.(دراین خصوص نیزلازم به توضیح است که ماشینهای وارداتی ازسوی نمایندگی نوریانی سفارش ویژه ایران ومتناسب با اقلیم آب و هوایی کشوروهمراه با تعهد خدمات پس ازفروش بوده ولی ماشینهای وارداتی توسط بنیادمستضعفان ازبازارهای آزاد وعمدتا کشورهای حوزه خلیج فارس بدون تعهدخدمات پس ازفروش بوده است ومشتریان خوشحال ازخرید ده بیست میلیون تومان ارزانتر خود ازاین امرآگاه نمی گردیدند)
علی نوریانی با تجریه دومورد شکست یعنی داشتن رقیبی چون بنیاد مستضعفان دربازارسیاه (که وی ازآن بعنوان بازار خاکستری نام می برد) وتجربه ازدست دادن قرارداد فروش ۴۰۰۰ دستگاه خودروی بامو به نیروی انتظامی درمی یابد که بدون شرکت دادن خامنهای درمعاملات خود و رساندن رشوه به وی هیچگونه تضمینی برای موفقیت خود نخواهد داشت و به همین دلیل درصدد برقراری رابطه واستفاده ازهمان نهادهای مربوط به بیت خامنهای برمی آید.
علی ایحال نوریانی درادامه همین امربه سراغ آیت الله ری شهری ومحمدشریعتمداری بنیانگذاران موسسه (بخوانید تراست اقتصادی) فواد ری متعلق به آستان شاه عبدالعظیم رفته وبا دادن طرحی مبنی برواگذاری ۵۰% ازسهام خود به آن آستان والبته درقالب شرکتی جدید بنام “پرشین خودرو” همکاری آنان را جلب می نماید البته نوریانی خودمعتقد است که این مقامات آستان شاه عبدالعظیم بوده که پس ازبازگشت وی ازجلسه با مدیران شرکت بیام دبلیو دردوبی با وی تماس گرفته ودرخواست مشارکت حتی با تامین مالی واردات خودرو (بدلیل سرمایه فراوان دراختیار آن استان) کرده اند اما ظاهرا حقیقت ماجرا عکس این راثابت می کند.
محمدشریعتمداری، مغزمتفکرمافیای مالی خامنهای ومعاون ری شهری دروزارت اطلاعات و آستان شاه عبدالعظیم که این روزها کاندیدای ریاست جمهوری نیزگردیده است درمصاحبه خود با نشریه اعتماد دردی ماه ۹۰ دررابطه رابطه با دخالت آستان عبدالعظیم درواردات بیام دبلیومی گوید:
” درباره این مساله (واردکردن ماشین بیام دبلیو توسط آستان شاه عبدالعظیم) باید بگویم که یک وقتی آقای علی نوریانی که نماینده واردات بیام دبلیو به ایران بود مراجعه کرد آستان (عبدالعظیم) ویک قرآنی آورد و گفت که پدرمن درنگارش این قرآن سهم داشته است وگفت که با این کارمی خواهم منافع اینکارخرج این مجموعه شود .”
خبرنگارازشریعتمداری می پرسد:
” یعنی ایشان بخشی ازسود واردات بیام . دبلیو را به آستان هدیه کرد ؟”
وی پاسخ می دهد:
” بله . ابتدا هم این کارماهیت حقوقی نداشت (زیرمیزی بوده است) بعدا ایشان اصرار کرد که حالا که شما فعالیت اقتصادی دارید بیایید و دراین زمینه مشارکت ۵۰ درصد سهم داشت.”
بدیهی است که هم علی نوریانی وهم آستان قدس رهبری برای پنهان کردن ماهیت خود اقدام به ایجاد شرکتی بنام “پرشیا خودرو” باسهم ۵۰%-۵۰% کرده و ازآنجاییکه نیروهای اطراف آیت الله ری شهری وشریعتمداری وابستگی به وزارت اطلاعات ودولت داشته بتدریح این نیروها ابتکارعمل رادرشرکت فوق بدست گرفته وازنوریانی صرفا بعنوان پوشش کارها ودرآمدهای هنگفت ناشی ازواردات این خودروی لوکس استفاده می کنند تا جامعه ایران متوجه فسادهای پشت پرده آنان نشود اما ایکاش ماجرا به همین جا ختم می شد زیرا ازسوی دیگربنیادمستضعفان نیزبطورموازی اقدام به واردکردن دیگرمدلها دررقابت با شرکت پرشیا خودرو وهمراه با پرداخت عوارضی بسیارکمتردرحد ۵۰% آنهم ازطریق مناطق آزاد وکشورهای حوزه خلیج می کرده است. این امردرمقایسه با ماشین وارداتی بیام دبلیوی ازآلمان وآمریکا با بورکراسی کمتری والبته با مسائل تکنیکی بیشتری مواجه بوده وحدود ۴۰% بازارخودروی بیام دبلیوی ایران را دراختیارخود می گیرد.
محمدشریعتمداری سپس داستان رقابت دونهاد تحت نظرخامنهای را درواردات خودروی فوق را که نهایتا به انتفاع آستان عبدالعظیم (بخوانید مهد نیروهای اطلاعاتی واراذل اوباش پایتخت) وگذاشتن میلیونها دلاربدهکاری بردوش علی نوریانی انجامیده چنین توجیه می کند:
” یک روزی ایشان (علی نوریانی) آمدند وگفتند که بازارخاکستری تشکیل شده است (واردات بیام دبلیو باحقوق گمرکی کمتر و فروش دربازار باقیمت پایین تر دربازارتوسط بنیادمستضعفان). موضوع را طی نامه یی به آقای دانش جعفری (وزیراقتصاد ودارایی دردوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد وازسرداران سابق سپاه ونوچههای محسن رضایی درمجمع تشخیص مصلحت نظام) منتقل کردیم که این خودرو که گمرکیاش برای مثال ۲۰ میلیون تومان می شود بعضیها با یک کارهایی ۱۰ میلیون گمرک می دهند و این خودروها را وارد کشورمی کنند ونمایندگی این خودروها را وارد کشورمی کنند ونمایندگی این خودروها درحال ضرردادن است که این بحث هم به جایی نرسد و درنهایت آقای نوریانی لطمه مالی بزرگی دید وطبیعتا سود زیادی هم نتوانست به آستان بدهد.”
البته آقای نوریانی درمصاحبههای خود با رسانه هایی نظیرفرارو (متعلق به فرزند آیت الله خوشوقت ) تلویحا بنیاد مستضعفان را بعنوان مصداق بازارخاکستری معرفی کرده می گوید “جانباز جنگ که نمی تواند بیام دبلیوی خ۶ سوار شده وبه شمال برود”
اما بازهم ماجرا به اینجا نیزختم نمی شود پس ازمدتی که شرکت پرشیاخودرو با مدیران تزریقی شریک ثانوی خود یعنی آستان شاه عبدالعظیم اشغال شده واین نیروهای بیتجربه نیزپس ازمدتی با پرکردن جیبهای خود بعنوان مدیران دولتی یکی پس از دیگری عوض می شوند معلوم می شود که آستان فوق بدلیل حیف ومیلها درخودتوانایی آوردن هیچگونهای سرمایهای را نداشته بلکه درخصوص واگذاری سهم ۵۰% نوریانی رانیزبه خودمی کنند ونهایتا نوریانی مجبوربه واگذاری ۱۷% دیگراز سهام خود به شرکت فوق می گردد تا نسبت سهام نوریانی وخامنهای درپرشیاخودرو بعنوان نمایندگی انجصاری بیام دبلیو به ۳۳%-۶۷% برسد !
نوریانی که نه تنها ازرشوه ۵۰% خود به خامنهای طرفی نبسته بلکه بدلیل عدم استفاده ازسرمایه شریک خود درآستان شاه عبدالعظیم مجبور به استفاده ازتسهیلات بانکی برای واردات حدود ۷ هزارماشین لوکس با پرداخت ارزی گردیده ونهایتا نیز ۱۷% دیگرازسهام خودرا به وی منتقل کرده است وخدمات پس ازفروش نیزبدلیل استقرارنیروهای اطلاعاتی تزریقی عملا از استاندارشرکت بیام دبلیو خارج گردیده است تحریمهای بین الملی رابهانه کرده وبه طرف آلمانی این ایده رامی دهد که نمایندگی خودرابه شرکت پرشیا بحالت تعلیق دربیاورد امری که نهایتا درسال ۲۰۱۰ به ابطال کامل مجوزنمایدگی به شرکت تحت نظرآستان عبدالعظیم منجرمی شود.
گرچه طرف آلمانی سه دلیل عمده یکی نقض توافق درخدمات پس ازفروش، دولتی بودن شرکت پرشیاخودرو، بدهی چندمیلیون دلاررا بعنوان دلایل ابطال مجوزفوق اعلام کرده است ولی کاملا مشخص است که حرص وطمع خامنهای برای غارت سرمایههای سرگردان ودراختیارقشرفربه وابسته به خود حتی با استفاده ازدو نهاد بنیاد مستضعفان وآستان شاه عبدالعظیم که درتاریخ فساد درکشورهای عقب افتاده نیزنمونه آن یافت نمی شود باعث این ابطال بوده است وطرف آلمانی هزگرتصورنمی کرده است که رهبری یک کشورتابه این حدازفساد رسیده که حتی علیرغم گرفتن ۶۷% پورسانت بازهم درصدد تخریب بازارکالای واردشده برای درآمدبیشترازطریق نهاد دیگرخودیعنی بنیاد مستضعفان باشد.
نکته آخرادعای حمایت ازصنایع داخلی و شعارحماسه اقتصادی طی دوسال اخیروپس ازجدی شدن تحریمها توسط خامنهای بوده است که باواردکردن هزاران خودروی لوکس مرسدس بنز، بیام دبلیو وپورشه (شرکت معین موتور) که همگی با وتسطه با بیواسطه به بیت وی ختم می شوند وآخرین آن واردکردن یکروزه ۵۰۰ پورشه ازجزیره ابوموسی وبااستنادبه یک قانون با اعتباریکروزه (شببیه تاسیس یک روزه کنسرسیومهای نفتی وواگذاری ۲۱ میلیارددلارقرارداد به قرارگاه خاتم الانبیاء ) وتنها به فاصله دوروز ازسخنان وی می باشد که بادستورعوامل رهبری نشریات مکلف به عدم انتشاروپرداختن به جزئیات آن شدند.
منبع: شوالیه پارسی
بنام نوریانی به کام خامنه ای
No comments:
Post a Comment