پیرامون سیاست، کیاست و درایت هاشمیرفسنجانی
۱. ثبتنام اکبر هاشمیرفسنجانی برای کاندیداتوری در یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری با استقبال بخشهای مختلفی از گروههای سیاسی و حامیان آنها در فضای مجازی روبهرو شده است. بخش نه چندان کوچک از افرادی که تا پیش از عید سخن از تحریم انتخابات میگفتند و تا هفته گذشته معتقد بودند که “یا خاتمی، یا هیچکس”، اکنون دل در گروی هاشمیرفسنجانی دارند تا وضعیت ممکلت را درست کند.
در چند روزی که خاتمی به صورت قطعی اعلام کرد که در انتخابات حضور پیدا نمیکند و از هاشمی حمایت میکند، تا روز گذشته که وی برای حضور در انتخابات ثبتنام کرد، سخن گفتن از سجایای اخلاقی و سیاسی هاشمیرفسنجانی شدت گرفت و استدلالها برای برتر بودن وی از خاتمی در شرایط کنونی نیز آغاز شد.
در این میان سوالی که مطرح میشود آن است که آیا به راستی هاشمیرفسنجانی “ناجی ملت” است و قادر خواهد بود که وضعیت ایران را سر و سامانی بدهد؟ اگر چنین تحلیلی داشته باشیم، او چگونه وارد عرصه انتخابات خواهد شد و اساسا تحولخواهان ایرانی چگونه باید او را مورد حمایت قرار دهند؟
۴ سال پس از ادعای بخشی از اصلاحطلبان مبنی بر تقلب در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸، آنها اکنون اسب خود را برای حضور در انتخابات ریاستجمهوری زین کردهاند. ۴ سال پیش و در اوج اعتراضها احتمالا کسی تصور نمیکرد که بخش نه چندان کوچکی از اصلاحطلبان و حامیان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در سال ۸۸، دنبالهروی اکبر هاشمیرفسنجانی شوند. اما نه تنها این اتفاق امروز رخ داده، بلکه برخی پا را فراتر گذاشته و از او نمادی برای آزادی ساختهاند. [۱] در این میان برخی نیز حضور هاشمیرفسنجانی را ادامه راهی دانستهاند که موسوی و کروبی در سال ۸۸ آغاز کردند. موج جدیدی از انتقادها بابت رفتاری که در سال ۷۸ از سوی اصلاحطلبان با هاشمیرفسنجانی انجام شد، نیز آغاز شده است. تعریف، تمجید و تحسین بابت سیاست، کیاست و درایت او نیز نقل محافل است. اما آیا هاشمی به راستی چنین فردی است که برخی کاربران دنیای مجازی توصیف میکنند؟
نگاهی به رفتار و اعمال هاشمیرفسنجانی در ۴ سال گذشته، میتواند راهی باشد برای بررسی مواضع و اعمال رییس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام.
۲. آنچه در حال حاضر ـ و سالهای گذشته ـ به هاشمیرفسنجانی نسبت داده میشد، چیزی نبود ـ و نیست ـ جز نحوه سیاستورزی وی. احتمالا خواننده مکرر از زبان افراد مختلف شنیده است که “اگر یک سیاستمدار واقعی در ایران داشته باشیم، کسی نیست جز هاشمی رفسنجانی”. امروز هم علاوه بر تاکید بر این وجه از شخصیت هاشمیرفسنجانی، تلاش میشود که قدرت وی برای چانهزنی و مذاکره و شخصیت استوارش، به عنوان نشانهای برای بهبود اوضاع در دوران پسا- احمدی نژاد توصیف شود. اما آیا هاشمیرفسنجانی متاخر ـ از سال ۸۸ بدین سو ـ واجد چنین مشخصاتی است؟
قدرت هاشمیرفسنجانی در دهه نخست جمهوریاسلامی را باید در جایگاه ویژه وی نزد بنیانگذار جمهوری اسلامی جستوجو کرد. هاشمیرفسنجانی از همان روزهای نخست از معتمدان آیتالله خمینی بود و از جمله نزدیکترین افراد به وی، به حدی که جانشین وی در امور مربوط به مدیریت جنگ هم شد. جایگاه وی به عنوان رییس مجلس نیز به نفوذ و قدرت وی کمک میکرد.
پس از فوت آیتالله خمینی، هاشمیرفسنجانی نقش اصلی را در به قدرت رسیدن آیتالله خامنهای ایفا کرد. بلافاصله نیز در مقام رییسجمهور، به عنوان دومین مقام رسمی کشور معرفی شد تا کمک حال رهبر جدید برای محکم کردن جا پای خود در نظام باشد. درباره دورانی صحبت میکنیم که در نماز جمعه این شعار سر داده میشد: “مخالف هاشمی، مخالف رهبر است/ مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است”.
با ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی اما دوران جدیدی آغاز شد. اصلاحطلبان نقد هاشمیرفسنجانی را آغاز کردند و وی نخستین شکستاش را در رسیدن به مجلس تجربه کرد. این جریان، سرآغاز دوری هاشمیرفسنجانی از اصلاحطلبان از یکسو و توجه ویژه محافظهکاران به وی از سوی دیگر بود. هاشمیرفسنجانی در این دوران در سمت رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، از جمله سدهای اصلی برای به سامان رسیدن طرحها و لوایح اصلاحطلبانه بود. در واقع نفوذ هاشمی در این دوران، بیش از هر چیز ناشی از نیازی بود که محافظهکاران به وی برای مقابله با اصلاحطلبان داشتند.
آغاز شکستن توهم قدرت هاشمیرفسنجانی را باید در انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۴ جستوجو کرد. همانجایی که وی در مقابل محمود احمدینژاد پذیرای شکست در انتخابات شد ـ با وجود آنکه تقریبا تمام گروههای اصلاحطلب، روشنفکران، نیروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی از او حمایت کردند.
بنا بر تاکید هاشمی در آن انتخابات، اتفاقاتی رخ داد که شکایت به “داوران” نیز کاری از پیش نمیبرد و وی ناچار شکایت به خدا برد. در تمام دوران انتخابات و چهار سال آینده، هاشمیرفسنجانی شاهد حملات مداوم اطرافیان و حامیان احمدینژاد به خود و خانوادهاش بود. پاسخ هاشمیرفسنجانی به تمامی اتهاماتی که در این سالها به وی وارد شد، سکوت بود.
در دوران انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ نیز اوضاع به همین منوال پیش رفت. احمدینژاد در مناظرههای انتخاباتی به هاشمیرفسنجانی و فرزندان وی حمله کرد. تلاش هاشمیرفسنجانی برای آنکه فرصت پاسخگویی در صدا و سیما را بیابد، به جایی نرسید. حتی نامه وی خطاب به رهبر جمهوریاسلامی نیز ثمری نداشت جز تشدید حملات به وی. در نهایت نیز رهبر جمهوریاسلامی در خطبههای نمازجمعه، با اشاره به اختلاف عقیده میان هاشمیرفسنجانی و احمدینژاد، اعلام کرد که نظرش به احمدینژاد نزدیکتر است.
سخنان هاشمیرفسنجانی در نماز جمعه معروف ۲۶ تیرماه و توصیههای وی به حکومت ـ که در تمام ۴ سال گذشته به طرق مختلف تکرار شده ـ نیز تاثیری نداشت جز آنکه وی از اقامه نمازجمعه محروم شد.
وی در این مدت مشغول دیدار با خانواده برخی زندانیان شد و خود وضعیت نفوذش در حاکمیت را چنین شرح داد: “اگر بخواهم خواسته شما را به ماموران منتقل کنم، مطمئن نیستم جواب مساعد بگیرم و شاید نتیجه عکس بدهد”. [۲] وی همچنین در گفتوگویی خبر از آن داد که تمایل دارد از سمتهای خود کنارهگیری کند و دیدارها و کارهایش نیز در این مدت کمتر شده است. [۳]
علاوه توهین به فائزه هاشمی، و سپس بازداشت فائزه و مهدی، هاشمیرفسنجانی در ۴ سال دوم ریاستجمهوری احمدینژاد شاهد از دست رفتن دو نهاد تاثیرگذار از ید خود بود: نخست دانشگاه آزاد اسلامی را پس از سی سال از دست داد و سپس ریاست مجلس خبرگان را نیز به مهدویکنی واگذار کرد.
در این شرایط صحبت کردن از نفوذ و قدرت هاشمیرفسنجانی در سطوح مختلف حاکمیت، بیش از آنکه نزدیک به واقعیت باشد، رگههایی از خوشبینی مفرط را با خود دارد. هیات حاکمه جمهوری اسلامی با تغییراتی که در هشت سال گذشته در آن رخ داه، کمترین نشانی از هیت حاکمه پیشین، که به دلیل نزدیکی هاشمیرفسنجانی به آیتالله خمینی برای وی احترام خاصی قایل بودند، نمانده است. اوضاع امروز به گونهای است که عضو جامعه روحانیت مبارز خواستار ردصلاحیت هاشمیرفسنجانی است و وزیر اطلاعات به طور رسمی، به او حمله میکند.
۳. این سطور برای آن نوشته نشده که فردی را به رای دادن یا رای ندادن به هاشمیرفسنجانی ترغیب کند. نکته آن است که متوجه باشیم وقتی فردی را “ناجی ملت” میخوانیم، وی واجد چه خصوصیاتی است و در چه موقعیتی قرار دارد.
در نگاهی کلیگرایانه و برای ساده کردن موضوع، مشکل امروز اقتصاد ایران را میتوان در دو مساله خلاصه کرد: نخست تحریمهای اقتصادی ناشی از سیاست خارجی و برنامه هستهای جمهوری اسلامی. این سیاستها به طور مستقیم زیر نظر رهبر جمهوریاسلامی اداره میشود و تا زمانی که ایتالله خامنهای تمایل نداشته باشد، تغییری در آن رخ نخواهد داد. توجه کنیم که در تمام سالهای گذشته گروههای مختلف اجازه ندادهاند که شکستن قفل مذاکره با آمریکا توسط رقبای آنها رقم بخورد و بعید است که اینبار نیز چنین اتفاقی رخ دهد.
مشکل دیگر اقتصاد را میتوان در اختصاصیسازی شرکتها به نفع گروههای نظامی و دستاندازی سپاه پاسداران در تمامی عرصههای اقتصادی دانست. حل این مساله نیز جز با عزم و اراده فرماندهان عالیرتبه سپاه ـ که از رییسجمهور دستور نمیگیرند ـ و رهبر جمهوریاسلامی نیز ممکن نخواهد شد.
جان سخن آن است که اگر قرار است از هاشمیرفسنجانی حمایت شود، نیازی به اسطوره سازی نیست. میتوان با این ترجیعبند تکراری وارد عرصه شد که در برهه حساس کنونی نیاز به رای مردم هست، در شرایط فعلی مجبور به انتخاب میان بد و بدتر هستیم، میتوان گفت که هاشمی معمار دوران اصلاحات بوده. اما سعی نکنیم از هاشمیرفسنجانی شخصیت و چهرهای بسازیم که وی را فراتر از ماندلا و گاندی و … قرار دهد.
————————-
پینوشتها:
۱. برای راستیآزمایی این ادعا میتوان نگاهی کوتاه به اظهارنظرهای ۲۴ ساعت گذشته انداخت. برخی نوشتهاند که “با بغض” در انتظار حضور هاشمی رفسنجانی بودهاند. برخی دیگر وی را “ناجی ملت” نامیدهاند. در برخی گروهها نیز استدلالهایی در برتری هاشمیرفسنجانی بر خاتمی آغاز شده است.
برای نمونهای دیگر در داخل ایران به این قسمت از گزارش روزنامه اعتماد پیرامون حضور هاشمی رفسنجانی برای ثبتنام در انتخابات دقت کنید: “صدای فریاد چند خبرنگار از گوشهیی بلند میشود. فقط میگویند «هاشمی آمد». آیتالله از ماشین پیاده میشود. تا از حیاط به همکف برسد اشک شوق برخی حاضران جاری میشود. برای مایی که از صبح انواع تخریبها را علیه هاشمی شنیدهایم و دم بر نیاوردهایم آمدن او مانند پشت و پناهی محکم است. اینجا نه تجمع حامیان هاشمی است و نه میتینگ انتخاباتی او اما خبرنگاران خندان و اشک شوق ریزان همدیگر را در آغوش میکشند… خبرنگاران شبکههای تلویزیونی با هیجان تمام و به زبانهای مختلف برای مخاطبان خود اتفاق تاریخی این لحظات را شرح میدهند. مراحل ثبت نام هاشمی خیلی زود تمام میشود و او به قصد خروج از وزارت کشور بلند میشود. با بدرقه گسترده خبرنگاران هاشمی از وزرات کشور میرود… آیتالله در ۸۰ سالگی خود را برای دور جدیدی از تخریب آماده میکند. اگر روزی گروه فرقان قصد جانش را کردند و موفق نشدند روز دیگر با تهمتها پنجه در آبرویش کشیدند اما به همان نسبتی که فرقانیها نتوانستند هاشمی را حذف کنند بدخواهان هم نتوانستند تا بار دیگر سخن معمار کبیر انقلاب را به یاد بیاوریم: هاشمی زنده است تا نهضت زنده است”.
۲. دیدار خانواده زندانیان سیاسی با رییس مجلس خبرگان | هاشمی: تظلمخواهی به ماموران، نتیجه عکس دارد، ۳۱ شهریور سال ۱۳۸۹. نگاه کنید به این لینک
۳. “- احتمالاً برای خوانندگان ما جذاب خواهد بود که بپرسم یک روز کاری شما چه طور میگذرد؟
الان روزهای کاریام خیلی شلوغ و پرحجم نیست.
- خودتان خواستید یا اجبار شد؟
مقداری اجبار شد و مقداری خودم خواستم.
- این اجبار زمانه است یا حکومت؟
به خاطر شرایط سیاسی کشور است”.
از گفتوگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات، مرداد سال ۸۹ در این لینک
چشم وا کرد و جهان دگری پیدا شد
No comments:
Post a Comment