Friday, May 17, 2013

این روزهای دلمردگی - محمد نوریزاد

Nurizad Letters


انتخابات پیش روی، با همه ی هیاهویی که درمسیر”حماسه” بدان دچارخواهد شد، با من نسبتی برقرارنمی کند. یعنی راستش را بخواهید بجزیکی دوبار با هیچ انتخاباتی “حال” نکرده ام. چرا که انتخابات های اسلامی را درخت خشکی می بینم که ازآن رخت ولباس وپارچه های رنگین آویخته اند. بقصد فریب. نه فریبی پیچیده درهزار ترفند مکارانه. بل آشکار ودم دست. فریبی ازجنس خرکردن مردم. آشکارا.


این روزهای دلمردگی من به آن سه یار دربند مربوط نیست. که درکلاف بی ادبیِ اسلامی گرفتارند. بل به همین توهینی مربوط است که به عقل مردم وبه فهم مردم می شود. که یعنی استحقاق شما مردم همین است که نفهمید. ونمی فهمید.


افسوس وبهت دیگرمن به این است که چرخ روزگار، اوضاع اسفبارما را بکجا کشانده که : فردی دراندازه ی بی اندازگیِ مشایی، جرأت پیدا کرده وبرای بلعیدن جایگاه ریاست جمهوری به میدان آمده وبرای همه خط ونشان نیزمی کشد.


دیشب دانستم که در روز ثبت نام مشایی، مأموران موظف، با فریفتن وبا این وعده که: بیایید برویم کارشما را راه بیندازیم، هنرمند گرانمایه آقای عزت الله انتظامی را که برای براه انداختن بنیاد انتظامی ازدولت درخواستی داشته، برداشته و به پاستور وازآنجا به محل ثبت نام در وزارت کشور برده اند تا ازشهرت او خرج مشایی کنند.


بله دوستان، راز دلمردگی این روزهای ما به این است که جماعتی سالهاست کمربه فریب مردم بسته اند وازفهم آنان نیز هراسی ندارند. وقتی حضرت آقا فرموده اند: حماسه، مگرمی شود به کمترازآن رضایت داد؟


کجایی نخبگیِ فرومرده دراین سرزمین اساطیری؟ کجایی داد ودانش ومهر؟ من شرموک نگاه تاریخیانم. که فردا برما چه ها که نخواهند بارید. وما را با چه الفاظی که شماتت نخواهند کرد.


مشکل ما می دانید کجاست دوستان؟ وقتی دست جماعتی به خون بی گناهان آلوده شد، ازقرآن هم که لباس بپوشند و درهرکلام وسخن شان حکمت برآورند، نکبت و فریبشان رنج آورتر ودل آشوب ترخواهد بود.


امروز تصویری دیدم از کشتار درسوریه. جوانی عبوس قلب یکی را بیرون آورده بود وبه دندان می کشید. ومن، بچشم خود دیدم که دست آن جوان، دست حاکمان جمهوری اسلامی ایران است. وآن دندانهای تیز نیز. وبعد، به این اندیشیدم که: وقتی ما با این همه درماندگی ها وفرومایگی ها وگرفتاری های پیچ درپیچ داخلی، مثل گزمه های مسلح درافغانستان ولبنان وسوریه ودرهرکجا ظاهر می شویم واسمش را ضرورتهای اسلامی می گذاریم، ازکجا معلوم اگرسری درمیان سرها درآورده بودیم، نسل بشریت را به مکنونات اسلامی خویش موکول ومتوقف نمی کردیم؟


کجایی سعدی گرانمایه که فرمودی:

گربه ی مسکین اگرپر داشتی / تخم گنجشک ازجهان برداشتی


محمد نوری زاد بیست وششم اردیبهشت سال نود ودو



منبع: وب سایت رسمی‌ محمد نوریزاد



این روزهای دلمردگی - محمد نوریزاد

No comments:

Post a Comment