Sunday, April 21, 2013

پس حق بدید که بگویند جمهوری اسلامی ایران اصلاح پذیر نیست

 


525174 620217384659696 463184585 n


پرسش های نگین بانک فعال سیاسی مقیم ایتالیا در رابطه با اظهارات اخیر محمد خاتمی


خیلی‌ ببخشید اما من نمیتونم حرف نزنم و انتقاد نکنم. با اینکه همه دوستانم که طرفدار خاتمی هستند را دوست دارم و با اینکه خاتمی را در مقابل۱۸۰ درجه مشی خود نمی‌بینم اما وقتی‌ سخنان خاتمی را میخوانم و ستایش برخی‌ دوستان را،  فکر می‌کنم برخی‌ دوست دارند خود را گول بزنند. اشتباه نشود، من هم مثل طرفداران خاتمی، خودم حامی‌ سر سخت یک فرد یعنی میر حسین موسوی هستم و از سخنان و گفتمان او الهام میگیرم. درک می‌کنم وفاداری به فرد و مرجعیت قرار دادن فرد، چه احساسی‌ دارد. اما انقدر خود را قوی می‌دانم که با حقایق ناخوشایند کنار بیایم و وجود آنها را به رسمیت بشناسم. به عنوان مثال روزی که میرحسین از دوران طلایی امام صحبت کرد و یا کلا تقدیر و ستایش میرحسین از خمینی برای من قابل هضم نیست، و با این بخش از میر حسین رسماً زاویه دارم و ضمن وفاداری و حمایت از میرحسین از بیان این زاویه با وی ابایی ندارم. اعتقاد دارم که رهبر ایده‌آل وجود ندارد. اعتقاد دارم مسئول هستم که در بر طرف کردن آنچه نواقص و ایرادات گفتمان رهبر سیاسیم میدانم مشارکت کنم. موسوی، خاتمی، کروبی … اینها رهبر سیاسی هستند، قدیسه نیستند.


 


ایراد اولی‌ که به صحبت خاتمی می‌‌گیرم یک ایراد اصولیست. گاهی‌ اوقات میان خط‌ها از صحبت‌های آقای خاتمی رگی از ایشان بیرون میزند که هشدار دهندست. احترام و پایبندی به اصل ولایت فقیه یک چیز است و اعتقاد یک چیز دیگر. دعوت به قانونمندی و پایبندی به قانون اساسی‌ یک چیز است و “باید اعتقاد داشته باشیم” چیز دیگر. از سیدی که انقدر سنجیده و متعادل رفتار می‌کند بروز چنین اشتباه لپی در بکار گیری واژه‌ها در سخنانش بعید است. از خود می‌پرسم آیا خاتمی به همان اندازه‌ای که به ولایت فقیه پایبند است به آزادی عقیده نیز پایبند است؟ یا تعهد ایشان به اصل فقهی‌ – قانونی‌ ولایت فقیه آنقدر قوی است که تا حیطه فکری عقیدتی‌ من هم باید وارد شود و در عقاید و اعتقادات من هم “باید‌ها و نباید ها” را متذکر شوند؟


ایراد دومی‌ که به صحبت‌های خاتمی و دیگر شخصیت های سیاسی از جمله هاشمی‌ میگیرم این است که نیامدن چون نمی‌گذارند اساساً یعنی چه؟ خوب معلوم است که نمی‌گذارند. پس با این حساب میرحسین و کروبی و این همه زندانیان سیاسی که دانسته به اینکه “نمی‌گذارند” آمدند اشتباه سیاسی استراتژیک کردند و ارزیابی دقیقی‌ نداشتند؟ آقای خاتمی اگر می‌گذاشتند که منتقدین بیایند و تغیرات ایجاد کنند، که لزوماً احتیاجی به شما نبود. گره کار همینجاست که نمی‌گذارند و برای این گره است که انتظار میرود شما و دیگر شخصیت های سیاسی راه حل پیدا کنید و به عرصه قدم بگذارید تا تلاش کنید این گره کور باز شود. و از همه بد تر اینکه توجیه شما این است که اگر من بیایم شما هزینه میدهید و نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود پس نمی‌آیم!


و دوستان هم به این بصیرت شما کف میزنند! بهتر نیست صادقانه تر بگویید این خود شما هستید که حاضر به دادن هزینه نیستید تا مردم؟ بهتر نیست بگذارید مردم خودشان تصمیم بگیرند که آیا برای تغییر حاضرند هزینه دهند یا خیر؟ یا آنجا هم شما به مردم باید و نباید می‌کنید؟ در ثانی‌، تکلیف افرادی که هزینه دادند و همین الان دارند هزینه میدهند چه؟ تکلیف مادر سهراب که فرزند و پارهٔ تن خود را هزینه کرد و از شما خواست وارد صحنه شوید چه؟ اگر آنها هزینه دادند دقیقاً به خاطر این است که فشار بگذارند تا “بگذارند” . انتظار میرود که شما هم در این راستا حرکت کنید و قبل از اینکه از اصلاحات صحبت کنید اول تلاش کنید که شرایط برای محقق شدن اصلاحات فراهم شود و صد البته این تلاش هزینه میبرد، همانطور که تا اینجاش هم هزینه بردار شده. انتظار از شما این بود که راه رفته را ادامه دهید، راهی‌ که در دوم خرداد خودتان شروع کردید … راهی‌ که خیلی وقت است برای آن هزینه ها داده شده …

در غیر این صورت پس حق بدید که بگویند جمهوری اسلامی ایران اصلاح پذیر نیست … خود شما هم که بنیانگذار اصلاحات در ایران هستی‌، امروز می‌گوئید “نمی‌گذارند” و پس از این همه سال به همین نتیجه رسیدید! متوجه هستید با این حرف چه بلایی بر سر اصلاحات و معتقدین به اصلاحات میاورید؟!







پس حق بدید که بگویند جمهوری اسلامی ایران اصلاح پذیر نیست

No comments:

Post a Comment